جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بی سرمایه: (تعداد کل: 1)
بی سرمایه
[سَ یَ / یِ] (ص مرکب) (از: بی + سرمایه) که سرمایه ندارد. بی مایه : ای پیران عمر بر باد برفته اشک از دیدگان ببارید برای بیکسان بی سرمایه بگریید. (قصص الانبیاء ص241).
ز دولتمندی درویش باشد
که بی سرمایه سوداندیش باشد.نظامی.
رجوع به سرمایه شود.
ز دولتمندی درویش باشد
که بی سرمایه سوداندیش باشد.نظامی.
رجوع به سرمایه شود.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.